Share some poetry!

Moderator:eskandar

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:
Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-03-26, 8:44

در روی جهانیم و ندانیم جهان چیست،
فرزند زمانیم و ندانیم زمان چیست.

تا پیر نگردیم، نفهمیم جوانی،
تا خاک نگردیم، ندانیم نشان چیست.

تا تشنه نمانیم، نجوییم ره آب،،
تا گشنه نمانیم، ندانیم، که نان چیست...

تا باری نسوزیم، ندانیم، که خامیم،
تا برگ نریزیم، ندانیم خزان چیست.

ناشکری ما بر نمک عمر زیاد است،
تا جان نبرآریم، ندانیم، که جان چیست...

لایق شیر علی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-03-27, 15:39

خوشا رندی و جوش زنده رود و مشرب عذبش
به لب خشکی چه میری در سرابستان مذهب ها

غالب
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-03-27, 20:13

گر عشق تو نمی بود، بودم خجل ز طالع،
گر عشق تو نمی بود، از خود گسسته بودم.
دیدار تو نمی بود، دیدار زندگی - زشت،
پیوند تو نمی بود، من دل شکسته بودم.

گر عشق تو نمی بود، این سینه چون بیابان،
نه آه گل سحرگه، نه بانگ بلبلی داشت.
گر عشق تو نمی بود، این دل چو کوه مغرور
پرگنج بود، اما در خود تحملی داشت

گر عشق تو نمی بود، بودم ز خود پشیمان،
گر عشق تو نمی بود، عمرم پر از گنه بود،
گر کوی تو نمی بود، بی راهه بود دنیا،
گر روی تو نمی بود، روی جهان سیه بود.

گر چشم تو نمی بود، چشم زمانه بی نور،
گر زلف تو نمی بود، از موی کی مدد بود.
شور غمت نمی بود، شعرم نمک نمی داشت،
یاد روحت نمی بود، خود زندگی چه بد بود.

گر عشق تو نمی بود، من بی ستاره بودم،
هرچند درد و داغت از من جدا نبودند،
آغوش تو نمی بود، من در کناره بودم،
غم های تو نمی بود، این شعرها نبودند......

لایق شیر علی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
kalemiye
Posts:4227
Joined:2007-01-12, 19:24
Gender:female
Country:ESSpain (España)

Re: Share some poetry!

Postby kalemiye » 2010-03-29, 9:17

I like this poem, but I don't know the lyrics: http://www.youtube.com/watch?v=WpsdauZO3OI
Not available

Rémy LeBeau

Re: Share some poetry!

Postby Rémy LeBeau » 2010-03-29, 20:59

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نامده ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر برباد مکن
Last edited by Rémy LeBeau on 2010-04-12, 19:48, edited 1 time in total.

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-11, 9:31

هزاران جان به قربان دارد عاشق،
فداکاریست، پیمان دارد عاشق،
فراز هفت گنبد کی پسندد؟
مکان در کوی جانان دارد عاشق.

همیشه یاد جانان است او را،
همین یک دور و دوران است او را.
به نومیدی نشسته آه گفتن
به از تخت سلیمان است او را.

نشیند، یاد سازد، یاد سازد،
به یادی خاطر خود شاد سازد.
به پندار و خیال و آرزو ها
حیات خویش را آباد سازد

به دیدن روی خندان دارد عاشق،
به پنهان چشم گریان دارد عاشق،
به مثل اشک مادر صاف و سوزان
به سینه عشق پنهان دارد عاشق.

ز دنیا نام نیک امیدوار است،
ز فردا قسمت نیک انتظار است.
به چشم یار سنجد کار خود را،
به یاد یار هر جا رهسپار است.

اگر جانانه احوالش نجوید،
به او از مهر یک حرفی نگوید،
به دوش او بیفتد بار عالم،
ندارد چاره، تنها آه گوید:

دل من، ای دل من، صاحبت کو؟
هوادارت کجا شد، طالبت کو؟
برون از بزم چون تار گسسته
خموشی، گوی آخر، مرتبت کو؟

دل شب زنده داری دارد عاشق،
غروری، افتخاری دارد عاشق،
جوانی، عاشقی، هجران و دیدار...
همین ها یادگاری دارد عاشق.

لایق شیرعلی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

AAKHIR ZAMAN
Posts:21
Joined:2010-04-12, 19:03

Re: Share some poetry!

Postby AAKHIR ZAMAN » 2010-04-12, 19:41

مصطفی ائینه روئ خداست == منعکس دروی همان خوئ خداست

---حضرت احمد

eskandar
Language Forum Moderator
Posts:3093
Joined:2006-12-15, 8:27

Re: Share some poetry!

Postby eskandar » 2010-04-13, 6:32

چشم بگشا که جلوه‌ی دلدار
متجلی‌ست از در و دیوار
این تماشا چو بنگری گویی:
لیس فی الدار غیره دیار

فرید الدین عطار
Please correct my mistakes in any language.

Rémy LeBeau

Re: Share some poetry!

Postby Rémy LeBeau » 2010-04-13, 10:24

آنجا که توئی درخت و دریا آنجاست
شام و سحر همیشه زیبا آنجاست
ای باغچه مرادهای دل من
آنجا که توئی تمام دنیا آنجاست

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-16, 9:08

ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، به جز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمد لیل و نهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود زانکه به یک گل بهار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که صبر اختیار کن
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من بهار که فصل شکار نیست

عماد خراسانی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
kalemiye
Posts:4227
Joined:2007-01-12, 19:24
Gender:female
Country:ESSpain (España)

Re: Share some poetry!

Postby kalemiye » 2010-04-17, 22:25

من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بی‌دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
در حلقه لنگانی می‌باید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه
شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی
اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه
Not available

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-18, 4:42

از تو ای چشم سیه صرف نظر نتوان کرد
صبر کردم ز تو یک چند و دگر نتوان کرد

گیرم افتد سر زلف تو شبی در چنگم
محنت یکشب هجران تو سر نتوان کرد

یکشب از سنگدلی های تو فرهاد شوم
بیش از این زمزمه در کوه و کمر نتوان کرد

دارم امید که یکروز پشیمان گردی
ورنه یکشب بفراق تو سحر نتوان کرد

وصفی اندر خور حسن رخ تو نتوان گفت
مدعی را ز جمال تو خبر نتوان کرد

قصه کوتاه کن ای ناصح و از ما بگذر
یکدم از عمر گرانمایه هدر نتوان کرد

پیش آن ناوک دلدوز مکن عرضه زهد
دفع آن تیر بدین کهنه سپر نتوان کرد

سرسری نیست غم عشق تو ای مونس جان
این هوا از سر شوریده بدر نتوان کرد

ماند دل پیش تو وز نیمه ره برگشتم
چکنم بیدل و دلدار سفر نتوان کرد

هر گلی را بچمن رنگی و بویی است عماد
چون صبا سرسری از باغ گذر نتوان کرد

عماد خراسانی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-18, 4:43

گل نیست ، ماه نیست ، دل ماست پارسی
غــوغـــای که ، تــرنـــم دریاست پارسی

از آفـتاب معجـــزه بــر دوش می کشــــند
رو بـر مـراد و روی به فـرداسـت پارسی

از شام تا به کاشغــر از سند تا خجـــــــند
آیـیــنه دار عــالــــم بــالاســــــــت پارسی

تـاریـخ را ، وثیــــقه سبــز و شکـــــوه را
خــون مــن و کــلام مطــــلاســت پارسی

روح ...بــزرگ وطبل خــراسانـــیان پــــاک
چتــر شــرف چــراغ مسیـحاســت پارسی

تصویــر را ، مغــازلـه را و تـــرانـــه را
جغــرافیــــای معــــنوی مـــاســـت پارسی

سرسخت در حماسه و همواره در ســرود
پیدا بود از ایــن ، که چه زیبـاست پارسی

بانگ سپیده ، عــــرصهء بیدار باش مـرد
پیغمبر هنـــر ، سخــن راســـــــت پارسی

دنیا بگو مبـــاش ، بــزرگی بگـــو بـــــرو
ما را فضیلتی اســـت که مـا راست پارسی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-22, 20:57

ای چهرہ زیبای تو رشک بتان آذری
هرچند که وصفت میکنم در حسن از آن زیبا تری

هرگز نه آید در نظر نقشی ز رویت خوب تر
شمسی ندانم یا قمر حوری نه دانم یا پری

تو از پری چابک تری از برگ گل نازک تری
و زهر چه گویم بهتری حقا عجایب دل بری

آفاق ها گردیده ام مهر بتان ورزیده ام
بسیار خوباں دیده ام لیکن تو چیزِ دیگری

عالم همه یغمای تو خلقی جهان شیدای تو
ای نرگس رعنای تو آورده رسم کافری

ای راحت و آرام جان با قد تو سروی روان
این سان مرو دامن کشان کارام جانم می بری

عزم تماشا کرده ای آهنگ صحرا کرده ای
جان و دل ما برده ای اینست رسم دل بری

صورت گری نقاش چین تو صورت یارم ببین
یا نقشکش تو این چنین یا ترک کن صورتگری

من تو شدم تو من شدی من تن شدم تو جان شدی
تا کس نه گوید بعد ازین من دیگرم تو دیگری

خسرو غریب است و گدا افتاده در شهر شما
باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری

امیر خسرو دهلوی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

AAKHIR ZAMAN
Posts:21
Joined:2010-04-12, 19:03

Re: Share some poetry!

Postby AAKHIR ZAMAN » 2010-04-27, 19:17

هر رسو لی آفتاب صدق بود = هر رسولی بود مهر انوری
هر رسولی بود ظلی دین پناه = هر رسولی بود باغ مثمری
گر بد نیا نامدی این خیل پاک = کار دین ماندی سراسر ابتری
امتی هرگز نبوده در جهان = کاندر آن نامد بوقتی منذری
حضرت احمد MTAi

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-28, 3:27

مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمة للعالمین
آن امام اولین و آخرین

آنکه جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آئین آفرید

بانوی آن تاجدار «هل اتی»
مرتضی مشکل گشا شیر خدا

پادشاه و کلبه ئی ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیرالامم

تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج و نگین

وان دگر مولای ابرار جهان
قوت بازوی احرار جهان

در نوای زندگی سوز از حسین
اهل حق حریت آموز از حسین

سیرت فرزند ها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات

مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوهٔ کامل بتول

بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت
با یهودی چادر خود را فروخت

نوری و هم آتشی فرمانبرش
گم رضایش در رضای شوهرش

آن ادب پروردهٔ صبر و رضا
آسیا گردان و لب قرآن سرا

گریه های او ز بالین بی نیاز
گوهر افشاندی بدامان نماز

اشک او بر چید جبریل از زمین
همچو شبنم ریخت بر عرش برین

رشتهٔ آئین حق زنجیر پاست
پاس فرمان جناب مصطفی است

ورنه گرد تربتش گردیدمی
سجده ها بر خاک او پاشیدمی

اقبال لاهوری
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

User avatar
Hassaan Zia
Posts:656
Joined:2009-10-20, 20:50
Real Name:Hassaan Zia Khan
Gender:male
Location:Karachi
Country:PKPakistan (پاکستان)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby Hassaan Zia » 2010-04-29, 18:48

دوش که غم پرده ما می‌درید
خار غم اندر دل ما می‌خلید

در بَرِ استاد خرد پیشه‌ام
طرح نمودم غم و اندیشه‌ام

کاو به کف آیینه تدبیر داشت
بخت جوان و خرد پیر داشت

پیر خرد پیشه و نورانی‌ام
برد ز دل زنگ پریشانی‌ام

گفت که «در زندگی ‌آزاد باش!
هان! گذران است جهان شاد باش!

رو به خودت نسبت هستی مده!
دل به چنین مستی و پستی مده!

زانچه نداری ز چه افسرده‌ای
و زغم و اندوه دل آزرده‌ای؟!

گر ببرد ور بدهد دست دوست
ور بِبَرد ور بنهد مُلک اوست

ور بِکِشی یا بکُشی دیو غم
کج نشود دست قضا را قلم

آنچه خدا خواست همان می‌شود
وانچه دلت خواست نه آن می‌شود

علامه طباطبایی
Native: [flag=]ur[/flag]
Learning at the moment: [flag=]ar[/flag]
Loves: [flag=]fa[/flag]

alijsh
Posts:3557
Joined:2004-10-26, 7:48
Gender:male
Country:IRIran (ایران)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby alijsh » 2010-04-30, 5:05

Hassaan Zia wrote:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمة للعالمین
آن امام اولین و آخرین

آنکه جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آئین آفرید

(...)
اقبال لاهوری

برای همین است که اقبال را «شیعه‌ترین سنی» می‌نامند.

alijsh
Posts:3557
Joined:2004-10-26, 7:48
Gender:male
Country:IRIran (ایران)
Contact:

Re: Share some poetry!

Postby alijsh » 2010-05-03, 13:15

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه‌ی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست …
نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه‌ی رنگین نمی‌پوشی به کام
باده‌ی رنگین نمی‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جام‌ات از آن می که می‌باید تهی‌ست
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم!
ای دریغ از من اگر مست‌ام نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه‌ی غم را به سنگ
هفت رنگ‌اش می‌شود هفتاد رنگ!

AAKHIR ZAMAN
Posts:21
Joined:2010-04-12, 19:03

Re: Share some poetry!

Postby AAKHIR ZAMAN » 2010-05-07, 6:48


هست قرآن دافع شرکِِِِ نهان = تامرا در اهم از و یابی نشان

تا رهی از کبر و خود بینی و ناز = تاشوی ممنون فضل ِ کار ساز

=========================================

دیدم بعین ِ قلب و شنیدم بگوش ِ هوش = در هر مکان ندائ جلال ِ محمد است

این آتشم ز ِ آتش ِ مهر محمدی ست = و این آب ِ من ز آب ِ زلال ِ محمد است

MTAi حضرت احمد ۰ رجل فارس


Return to “Persian/Farsi (فارسی)”

Who is online

Users browsing this forum: No registered users and 8 guests